ربوبیت مطلق الهی و اراده انسان
ربوبیت مطلق الهی و اراده انسان
ربوبیت مطلق الهی و اراده انسان
نويسنده:محمد تقی مصباح یزدی
- و در کل،تکاملی که در سیر عمومی جهان آفرینش دنبال می شود- از اراده و ربوبیت پروردگار عالم سر چشمه می گیرد. پیشینیان تصور می کردند که اجرام فلکی،ماه وخورشید ثابت مانده اند و پس از آفرینش آنها،هیچ گونه تغییر، تبدیل و تحولی در آنها پدید نیامده است.شاید برخی از ما تصور کنند که در کوه ها و اقیانوس ها از آغاز آفرینش آنها تا کنون ،هیچ گونه تغییری رخ نداده.البته این پندار باطلی است و واقعیت آن است که همه پدیده ها پیوسته در حال تغییر و تحول هستند و گاهی کمالی برای آنها پیدا می آید و گاهی نقصی.درکل- به جز اصل آفرینش-موجودات عالم شئونی دارند که خالق و پروردگار هستی آنها را رقم می زند.انسان نیز مشمول تدبیر و ربوبیت الهی است و در هر لحظه خداوند به تدبیر شئون او می پردازد و همواره محتاج او است.
آنچه گفته شد در خصوص تدبیر و ربوبیت تکوینی خدا بر گستره هستی بود؛اما در این بین،اختصاصا انسان وجن مشمول ربوبیت تشریعی خداوند نیز هستند؛ چرا که علاوه بر تغییر و تحولات و تدبیرات جبری که مانند سایر موجودات در این دو موجود رخ می دهد، آنان از قدرت انتخاب و اختیار برخوردارند و بخشی از تحولاتشان با اراده خودشان تغییر می پذیرد. در این عرصه، تکامل و ترقی یا سقوط و انحطاط آنها به اراده و اختیار خودشان مستند است. در عین حال رفتارشان مشمول اراده و تدبیر الهی است و علاوه بر آن که خداوند مسیر هدایت و کمال را به آنها معرفی کرده تکامل یا انحطاطشان از دایره اراده و خواست خداوند خارج نیست و از این حیث نمی توان در هیچ شانی استقلالی برای غیر خدا قائل شد- و هر رفتاری حتی رفتار اختیاری انسان- به اراده وتدبیر خداوند مستند است و اراده انسان در طول ارداه الهی قراردارد.
یکی از عجایب خلقت و نمو نه های عظمت الهی،این است که خداوند موجودی را بیافریند و در او قدرت تصمیم گیری قرار دهد؛ بدون اینکه در حوضه رفتار او ارده را از خودش سلب کند ؛از این رو بسیاری از اندیشمندان و موحدان در حل این مساله ناتوان مانده اند که چگونه خداوند ربوبیت مطلق دارد و همه امور و شئون انسان را تدبیر می کند و در عین حال، به انسان نیروی اختیار داده و تکامل یا انحطاط انسان به اختیار خودش مستند می باشد.برای آنان حل این معضل دشوار است که چگونه اختیار انسان با ربوبیت مطلق الهی منافاتی ندارد و باعث سلب اراده از خداوند در حوضه رفتار اختیاری انسان نمی شود؟با توجه به همین مشکل در روایات تاکید شده که افراد عادی زیاد در مورد این مساله فکر نکنند؛ چون ممکن است به دلیل نداشتن بنیه علمی کافی منحرف شوند.
پاسخ اجمالی به اشکال مذکور این است که قاهریت،مشیت،اراده،اذن،قضا و قدر خداوند در مورد انسان، به معنای نفی اختیار نیست.چنان نیست که اینها جانشین اختیار انسان شوند؛یعنی این گونه نیست که یک کار یا به اراده ما انجام شود یا به اراده خدا،تا در صورت اخیر اراده خدا اراده مارا نفی کند.
اراده خدا وانسان،درعرض هم نیستند و اراده خدا جانشین اراده انسان نمی شود، بلکه در طول یکد یگرند:مبادی و آثار کاری که با اراده انسان صورت می گیرد، یکجا تحت اراده خداست. کار ما با اراده خودمان،رابطه علی و معلولی دارد. ما باید اراده کنیم تا کاری انجام گیرد؛تا اراده نکنیم، کار تحقق نمی یابد؛ اما همین علت و معلول و نیز مبادی دیگر،همه متعلق اراده الهی هستند.علت قریب و مباشر این کار،اراده انسان است و اراده الهی در طول اراده انسان است.
بنا بر این انسان موجودی است که با اراده خود سر نوشت ومسیر هدایت و شقاوت خویش را بر می گزیند. رفتار اختیاری، بهشت و جهنم را برای او رقم می زند وفرجام قطعی وی در گرو خواست و رفتار اوست.
آنچه گفته شد در خصوص تدبیر و ربوبیت تکوینی خدا بر گستره هستی بود؛اما در این بین،اختصاصا انسان وجن مشمول ربوبیت تشریعی خداوند نیز هستند؛ چرا که علاوه بر تغییر و تحولات و تدبیرات جبری که مانند سایر موجودات در این دو موجود رخ می دهد، آنان از قدرت انتخاب و اختیار برخوردارند و بخشی از تحولاتشان با اراده خودشان تغییر می پذیرد. در این عرصه، تکامل و ترقی یا سقوط و انحطاط آنها به اراده و اختیار خودشان مستند است. در عین حال رفتارشان مشمول اراده و تدبیر الهی است و علاوه بر آن که خداوند مسیر هدایت و کمال را به آنها معرفی کرده تکامل یا انحطاطشان از دایره اراده و خواست خداوند خارج نیست و از این حیث نمی توان در هیچ شانی استقلالی برای غیر خدا قائل شد- و هر رفتاری حتی رفتار اختیاری انسان- به اراده وتدبیر خداوند مستند است و اراده انسان در طول ارداه الهی قراردارد.
یکی از عجایب خلقت و نمو نه های عظمت الهی،این است که خداوند موجودی را بیافریند و در او قدرت تصمیم گیری قرار دهد؛ بدون اینکه در حوضه رفتار او ارده را از خودش سلب کند ؛از این رو بسیاری از اندیشمندان و موحدان در حل این مساله ناتوان مانده اند که چگونه خداوند ربوبیت مطلق دارد و همه امور و شئون انسان را تدبیر می کند و در عین حال، به انسان نیروی اختیار داده و تکامل یا انحطاط انسان به اختیار خودش مستند می باشد.برای آنان حل این معضل دشوار است که چگونه اختیار انسان با ربوبیت مطلق الهی منافاتی ندارد و باعث سلب اراده از خداوند در حوضه رفتار اختیاری انسان نمی شود؟با توجه به همین مشکل در روایات تاکید شده که افراد عادی زیاد در مورد این مساله فکر نکنند؛ چون ممکن است به دلیل نداشتن بنیه علمی کافی منحرف شوند.
پاسخ اجمالی به اشکال مذکور این است که قاهریت،مشیت،اراده،اذن،قضا و قدر خداوند در مورد انسان، به معنای نفی اختیار نیست.چنان نیست که اینها جانشین اختیار انسان شوند؛یعنی این گونه نیست که یک کار یا به اراده ما انجام شود یا به اراده خدا،تا در صورت اخیر اراده خدا اراده مارا نفی کند.
اراده خدا وانسان،درعرض هم نیستند و اراده خدا جانشین اراده انسان نمی شود، بلکه در طول یکد یگرند:مبادی و آثار کاری که با اراده انسان صورت می گیرد، یکجا تحت اراده خداست. کار ما با اراده خودمان،رابطه علی و معلولی دارد. ما باید اراده کنیم تا کاری انجام گیرد؛تا اراده نکنیم، کار تحقق نمی یابد؛ اما همین علت و معلول و نیز مبادی دیگر،همه متعلق اراده الهی هستند.علت قریب و مباشر این کار،اراده انسان است و اراده الهی در طول اراده انسان است.
بنا بر این انسان موجودی است که با اراده خود سر نوشت ومسیر هدایت و شقاوت خویش را بر می گزیند. رفتار اختیاری، بهشت و جهنم را برای او رقم می زند وفرجام قطعی وی در گرو خواست و رفتار اوست.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}